متن در مورد میروم ، برای همیشه اما دلم + میروم از این شهر غریب و رفتن خودم
متن در مورد میروم
متن در مورد میروم ، برای همیشه اما دلم +
میروم از این شهر غریب و رفتن خودم همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این
مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار
گیرد.
متن در مورد میروم
مهلت بده میروم ،
فقط پایت را بردار
تا غرورم را
جمع کنم !
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد من میروم
با زبان بی زبانی
بارها گفتی برو
من که دارم میروم
اصرار می خواهد مگر!
متن کوتاه در مورد میروم
کنار جاده نشسته ام
راننده ، چرخی را عوض می کند .
از آن جا که می آیم ، دل خوشی ندارم ؛
به آن جا که میروم نیز میل چندانی ندارم
پس چرا بی صبرانه
به عوض کردن چرخ نگاه می کنم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن درباره میروم
ساعت‌ها اشتباه میروم ،
از رسیدن میترسم …!
میترسم …
کسی منتظرم نباشد …!
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن زیبا در مورد میروم
یک روز از فکر کردن به تو دست می کشم
می روم سراغ کارهای ناتمام شعرهای نگفته
نشست و برخاست با سایه ها
خیابان گردی های بی سلام.
کارهایم که تمام شد من می مانم
و یک عالمه وقت من می مانم و تحمل ثانیه های سخت!
آن وقت می نشینم و سر فرصت به تو فکر می کنم.
متن درباره من میروم
از گندمزارها که می گذرم
دست ام به خوشه هاست دلم
با تو از خیابان که می گذرم یاد تو با من است
چشم ام به چراغ راهنما راه که می روم
با منی کندتر از من قدم برمی داری
زودتر از من به خانه می رسی.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن درباره میروم
امروز هم گذشت
با مرور خاطرات دیروز با غم نبودنت..
و سکوتی سنگین و من شتابان در پی زمان
بی هدف فقط میروم ..
فقط میدوم تا صبحی دیگر طلوعی دیگر
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن درباره ی میروم
گفتم که می روم می روم دور شدنم را می بینی
می بینی از انتهای افق خواهم گذشت
خواهم گذشت از سرزمین های غریب که نشانی از ردپای تو ندارند
از اقیانوس ها که بوی تنت را نشنیده اند
از جنگل که نمی توانند مثل تو مرا در خود گم کنند
خواهم رفت آنقدر دور خواهم رفت که دور ِ زمین از زیر پایم بگذرد
تا ببینی باز روبه‌روی تو ایستاده‌ام!…
متن در مورد میروم
راه میروم
و شهر زیر پاهایم
تمام میشود !
تو …
هیچ کجا نیستی…
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن در مورد من میروم
همین که مرا می فهمی وُ اجازه می دهی
قلبم بر گودی دستت آرام بگیرد، خوب است.
همین که هر از گاهی شانه هایم را
به دستانِ نخیِ بادبادک‌های بهار می سپاری، خوب است.
همین که می گویی “می روم” وُ
شبیهِ آمدنت قدم بر می داری، خوب است.
همین روزگاری که تو در حاشیه اش،
پرُ رنگتر از متنِ زندگی هستی، خوب است.
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن کوتاه در مورد میروم
یک روز
بر گونه این مملکت یک بوسه
و بالای سرش یک یادداشت می گذارم
و می روم
متن درباره میروم
آدمی که میخواهد برود ، میرود …
داد نمیزند که من دارم میروم …
آدمی که رفتنش را داد میزند ؛ نمیخواهد برود …
داد میزند که نگذارند برود …
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن زیبا در مورد میروم
در سیمای تو روشنایی عجیبی ست
که درختان نارنج را بارور میکند و صدایت،
دریایی لاجوردی ست که هنوز در گوشم می‌خواند
عطرت، سنجاقکها را مست میکند
تا سرخوشانه روی برکه ها به پرواز درآیند
آه ! ماهرخ ، چه میخواستم بنویسم !
پای تو که به ذهنم باز می شود
به فراموشی عمیق فرو می روم
⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔
متن درباره من میروم
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
متن درباره میروم
صبوری چرا کنیم؟
دیگر دلیلی برای گریختن نیست
بیا و پایت را از هر چه سایه است پس بگیر
بگذار تن تو نیز اعتراف کند
که پای رفتن از منحنی های تنم را عمریست ندارد ..
من به خانه باز گشته ام
به کنج خلوت خیال تو و
آنقدر با شعرهای ناگفته ام کلنجار می روم تا بیایی ..
فردا که آمدی تنها برایم دو بازو بیاور مردانه
همین برای جنون من…
Comments
Post a Comment